پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مى فرماید: «هر زنى هفت روز به شوهرش خدمت کند، خداوند هفت در دوزخ را به رویش مى بندد و هشت در بهشت به رویش بگشاید تا از هر در که بخواهد، وارد شود.»
قرآن کریم مى فرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً»؛(1) «و از نشانه هاى او این است که از [نوع ]خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و بین شما دوستى و رحمت نهاد.»
امام صادق علیه السلام نیز مى فرماید:
«إِنَّ الْمَرْءَ یَحْتَاجُ فِی مَنْزِلِهِ وَ عِیَالِهِ إِلَى ثَلَاثِ خِلَالٍ یَتَکَلَّفُهَا وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ فِی طَبْعِهِ ذَلِکَ مُعَاشَرَةٌ جَمِیلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقْدِیرٍ وَ غَیْرَةٌ بِتَحَصُّن؛(2) به درستى که مرد در خانه و خانواده اش نیاز به سه ویژگى دارد که باید خود را بدان مکلف نماید؛ حتى اگر آنها در طبع و خصلت او نباشد: رفتار زیبا، گشاده دستى به اندازه [توان ]و غیرت ورزى [بر ناموس ] با حفظ و پاسدارى»
در دین مبین اسلام همانطور که مرد به حفظ و رعایت حقوق زن و معاشرت پسندیده با او، امر و ترغیب شده، زن نیز به برخورد و ارتباط صحیح و صادقانه با مرد توصیه و تشویق گردیده است.
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مى فرماید: «اَیُّما اِمْرَأَةٍ خَدَمَتْ زَوْجَها سَبْعَةَ اَیَّامٍ غَلَّقَ اللَّه عَنْها سَبْعَةَ اَبْوابِ النَّارِ وَ فَتَحَ لَها ثَمانِیَةَ اَبْوابِ الْجَنَّةِ تَدْخُلُ مِنْ اَیْنَما شاءَتْ؛(3) هر زنى هفت روز به شوهرش خدمت کند، خداوند هفت در دوزخ را به رویش مى بندد و هشت در بهشت به رویش بگشاید تا از هر در که بخواهد، وارد شود.»
الگوى زن مسلمان
نخستین زن نمونه و الگوى زن مسلمان، حضرت «خدیجه بنت خویلد» است. او تمام همّ و غمّ خویش را صرف پیشبرد اهداف پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نمود و اوّلین زنى بود که به او ایمان آورد، آن چنان که امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه «قاصعه» مى فرماید: «وَ لَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْإِسْلَامِ غَیْرَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وآله وَ خَدِیجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا؛(4) هنوز در اسلام خانه اى جز خانه رسول خداصلى الله علیه وآله و خدیجه علیهاالسلام جمع نشده بود که من سومین آنها بودم.»
او در اوّلین برخورد با پیامبرصلى الله علیه وآله وقتى او را به عنوان امین کاروان تجارى خود برگزید، یک نفر را به دنبال وى فرستاد و به پیامبرصلى الله علیه وآله گفت: چیزى که مرا شیفته تو کرده، راستگویى، امانتدارى و اخلاق پسندیده توست. سپس کاروان خود را به او سپرد. (5) او سرانجام به عقد پیامبرصلى الله علیه وآله درآمد و با مهربانى و فداکارى زندگى مشترک را با او شروع کرد و نخستین کسى بود که خبر رسالت پیامبر اعظم صلى الله علیه وآله را از او شنید.(6) در دوره رسالت، لبخندها و مهربانیهاى خدیجه علیهاالسلام بود که غبار اندوه را از چهره پیامبرصلى الله علیه وآله مى زدود و او بود که خاک و خاکسترى که جاهلان روزگار بر سرش مى پاشیدند، پاک مى کرد و به او قوت قلب مى داد. مهربانى او وقتى بیش تر آشکار شد که مسلمانان به «شعب ابى طالب» رانده شدند. ثروت و دارایى خدیجه بود که مسلمانان را از خطر نیستى نجات بخشید؛ چنان که «زهرى» مى نویسد:
«خدیجه علیهاالسلام براى رسول خداصلى الله علیه وآله چهل هزار، چهل هزار انفاق مى کرد.» (7)
از جمله ویژگیهاى خدیجه علیهاالسلام این بود که همواره سخنان پیامبر اعظم صلى الله علیه وآله را تصدیق مى کرد و هر تصمیمى که ایشان مى گرفت، خدیجه علیهاالسلام بدون چون و چرا اطاعت مى نمود. (8) رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: «خَیْرُ نِساءِ الْعالَمینَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرانَ وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزاحِمٍ وَ خِدیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ؛(9) بهترین زنان عالم مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم و خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمدعلیهماالسلام است.»
گفته اند هرگاه پیامبرصلى الله علیه وآله گوسفندى مى کشت، مى فرمود: «از گوشت آن به دوستان خدیجه علیهاالسلام بدهید!» مى پرسیدند: چرا؟ مى فرمود: «چون من دوستداران خدیجه علیهاالسلام را دوست مى دارم.»(10)
آن گاه که عایشه در مورد علاقه پیامبرصلى الله علیه وآله به خدیجه علیهاالسلام با ایشان بگو مگو مى کرد، رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: «روزى که همه مرا تکذیب مى کردند، خدیجه علیهاالسلام مرا تصدیق کرد و روزى که همه از من فرار مى کردند، او به من ایمان آورد و مرا تنها نگذاشت و از من حمایت کرد.» (11)
هنوز یک سال از حمایتهاى بى دریغ او در شعب ابى طالب نگذشته بود که خدیجه علیهاالسلام پیامبرصلى الله علیه وآله را تنها گذاشت و به آشیان الهى پر کشید. این مصیبت که با درگذشت ابوطالب علیه السلام در یک سال رخ داد، آن قدر بر پیامبرصلى الله علیه وآله گران آمد که آن سال را «عام الحزن» نامیدند. (12)
پی نوشت:
1) روم/21.
2) تحف العقول، ص 322؛ بحارالأنوار، ج 75، ص 235.
3) میزان الحکمه، محمدى رى شهرى، ص 2264، ح 7878.
4) نهج البلاغة، خ 192، ص 300.
5) الکامل فى التاریخ، ابن اثیر الجزرى، تهران، نشر اساطیر، 1376 ه . ش، ج 2، ص 24.
6) سیرة خدیجه بنت خویلد، محمود بن عبدالغفار الحارث، بیروت، دار المجیل، 1408 ه . ق، ص 11.
7) تذکرة الخواص، سبط ابن الجوزى، نجف، مطبعة الحیدریة، 1383 ه . ق، ص 314.
8) الاصابة فى تمییز الصحابة، ابن الحجر العسقلانى، بیروت، دار صادر، 1323 ه . ق، ج 4، ص 275.
9) همان.
10) اسدالغابة، ابن اثیر الجزرى، بیروت، دار احیاء التراث، بى تا، ج 5، ص 438.
11) همان.
12) بحار الانوار، ج 19، ص 25.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 107. ابوالفضل هادی منش